اینجا نمیشود آهنگ گذاشت

ساخت وبلاگ

در کنار کسانی که چشم های بی فروغ جسم بیجان شان را به آسمان دوخته اند بر زمین نشسته ام.آنها به آسمان پر ستاره نگاه میکنند و من در فکر این که اینها مگر چند سال داشته اند؟

امیدها و آرزوهایشان چه بوده و با چه کس معامله کردند .من در کنارشان خیره مانده ام مانند یک مرده به آنها نگاه میکنم و آنها در ابد جاوید شده اند و چه بهتر که این سفر را با سرفرازی پرواز کردند .من در کنارشان به این فکر میکنم که مقصودشان چه بود . که بی صلاح و تنها به پشتوانه ی غیرت  به آب و آتش زدند .تا مرز های این کشور را  از لوث وجود خائنین پاک کنند.

چقدر موفق بودند؟

انها جاوید شدند و ما ماندیم با یادشان که گره خورده با ما واین روح همواره به دوش می­کشد یاد و نام آن ها را .

گاهی صداهایی می­شنوم ناشنیدنی . و تصاویری میبینم نادیدنی .که مرا میخواند به این که با دستان خالی  کاری کنم . کاری  درست مثل آن ها که کاری کردند . آن هم زمانی که هیچ کس پشتوانه شان نبود جز نام حق .فکر می­کنم که گاه پرواز است و اینک باید اوج گرفت. درست در لحظه ایی که همه گان فراموش می­کنند. باید پرواز از سرگرفت و بال گستراند .باشد که نسیم، دشت این سرزمین را دوباره احیا کند .

و ما جنگیدیم بی آنکه لحظه ایی درنگ کنیم و از جان بدر شدن هراسی داشته باشیم .

صدای مان در دشت ها پیچید و سالهاست که در دشت جاری شده ایم .چون بارانی که بر زمین جاری میشود .

سالهاست که از آن روز ها میگذرد  اما طنین ما در گوش کسانی پیچید که دل در گرو این سرزمین داشتند. شاید دلتنگی هایی را از گلوی در خون نشسته بیمارستانی پر از هم قطاران ما  بشنویی

خوب ببین . هر گوشه از این شهر خاطراتی از ما بر دوش دارد .

جایی که پای سرزمین مان در میان باشد پا به میان مینهیم و لحظه ایی سکوت نمیکنیم.

ما از عشق های افسانه ایی خود گذر کردیم و برای عشق عاشقان این سرزمین سیاوش وار  به میان آتش رفتیم .باشد که نام ما ارام جانها شود .

سکوت دختران هراسناک را فریاد شدیم. در دل شب به آسمان نور بخشیدیم و اکنون ستارگان نور از فروغ ما میگیرند

جایی شنیدم که هنگام حصر باید  زبونی را زبون کرد و حصر را در هم شکست . و ما شکستیم حتی با شکستن خود ما شکستیم . دشنه در قلب  اهریمن فرو بردیم .تا نور آسمان شما را در بر گیرد  . مگذارید که اهریمن دوباره بر این دشت آزاد مسلط شود .

میخواهم فریاد شوم

به یاد کودکانی که مردانه  رفتند .به ایجاز شباهت دارد روح مردانه شان .و به چشمهایشان که نگاه میکنی  هزار ارزو را به غیرت در خود خاموش کرده اند و با نگاهی عمیق به وسعت دریایی به خورشید دل سپرده اند .

مقالات...
ما را در سایت مقالات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kalinnaa بازدید : 182 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 7:08