راهی به سوی خانه

ساخت وبلاگ

گاهی  حس میکنم خدا دقیقا میخاد من همونجایی باشم که اون میخاد

و بعد از دیدن کلیپ مسخره نمایشگاه چهل سالگی  متوجه شدم که چرا حذف شدم

 تو فکر کن استاد ها یا دست کم بگیم شبه استادها اسمشون به حالت رقص روی یک کلیپ قرار گرفته و یک اهنگ فوق العاده رقصی بازاری روش گذاشته شده که با اون اهنگ میشه رقصید

فکر کن  اولش که پوستر نمایشگاه رو دیدم  چقدر حسرت خوردم که حیف شد واقعا نه

اما بعدش  یه کلیپ دیدم که همون پوستر  عالی رو با این رقص لگد مال کرده بود میدونی یعنی  کافیه که به خانم نیره بگن اقا ما یه سفارش داشتیم میخواستیم گوه بزنی به یه نمایشگاه حرفه ایی  میتونی

اونم با اعتماد به سقف همیشگیش  میگه نگران نباشید هماهنگ شده و با هماهنگی  نمایشگاه رو به یک جور گوه تبدیل میکنه خیلی ساده و روان

کار خاصی هم نمیکنه اجازه میده مسئولین حرفه ایی یک پوستر حرفه ایی طراحی کنن بعد روش اهنگ میذاره و اسامی رو به رقص در میاره فکر کن اون وسط  سعید نقاشیان اسمش داره میرقصه یعنی اعتباری که این همه مدت سعید نقاشیان برا خودش دست و پا کرده با یک کلیپ به لجن کشیده میشه

نه تنها اون بلکه نمایشگاه خصوصی با اون ید و بیتش هم با یک بوم غلطون  اسفالت میشه

بله خوب بشناسید

کسانی که به راحتی  تو رو از یک هنرمند بودن  تبدیل میکنن به یک رقاصه بی ارزش و با یک کلمه  _از قبل هماهنگ شده  تو رو میکشونن تو ورطه کثافت . امشب بعد از دیدن اون کلیپ خیلی  خندیدم  روحشون شاد و یادشون گرامی  چی میشه که ادم اینطوری  باعث خنده دیگران میشه واقعا

 از طرفی دوستی از دوستان ما هم تصمیم داشت نمایشگاه رو بره ببینه چه خبره  او خدای من . یعنی  همینقدر که اون کلیپ رو دیدی کفایت نمیکنه

یا باید با اثار  خانم نیره هم روبرو بشی تا بعد شاید متوجه بشی

دوست من این جا یه مشت گرگ  و یه مشت احمق دور هم جمع شدن تا با هم جشن حماقتشون رو جشن بگیرن

 و این جشن چهل سالگی نیست بلکه  یک جشن برای از بین بردن اعتبار و ارزشه اون توسط نیره

 |+| نوشته شده در  شنبه هفتم اسفند ۱۴۰۰ساعت 3:0&nbsp توسط جاد  | 

مقالات...
ما را در سایت مقالات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kalinnaa بازدید : 138 تاريخ : دوشنبه 2 خرداد 1401 ساعت: 9:24