اون زمون ها که خیلی هم دور نیست یه شیرینی فروشی بود که هر سال یه صندوق میگذاشت برای تولد گرفتن کودکان بی سرپرست . صندوق پر میشد یا نمیشد هر سال یه وقتی میرفت یه جا تو کار گاهش و مشغول تهیه یک شیرینی میشد یک پازل بزرگ هر قطعه از کیک شبیه به یک کشور بود همه رو کنار هم میگذاشت و میچید و دعوت میکرد از خیریه که به تعداد کشورها . کودکان بی سرپرست رو می اوردن حتی بیشتر .
برای همین گاهی یک کشور رو بین چند نفر تقسیم میکرد . مثلا روسیه و چین که خیلی بزرگ بودن رو میداد به ده بیست نفر کشور های کوچیک رو هم شاید بین دو سه نفر تقسیم میکرد .
هر کدوم برای خودش کشوری رو تقسیم میکردن و میخوردن اون روز روز خوشی اونها بود . نمیفهمیدم که هدفش از این کار چیه . حتی نمیدونم هدف از این داستان چیه ولی این فقط یک ایده است . اگر کسی زور انجام همچین کاری رو داشت خوشحال میشم که حتمن انجامش بده . ایده از من کار از شما
مقالات...برچسب : نویسنده : kalinnaa بازدید : 194