جشنواره دهه فجر

ساخت وبلاگ

نقدی بردهمین جشنواره  هنرهای تجسمی  فجر
امسال  نیز  جشنواره هنرهای تجسمی  به همت  گروهی   برپا شد .
داوران  در  منتهی زحمت خویش  به آثاری  دست یافتند که از بین  حدود چند هزار  اثر  به جشنواره راه یافته بودند . و گروه مسابقه در  گالری  های فرهنگستان صبا به  دیوار  نصب شد .
 در این جشنواره  آثاری  با رویکرد  ویدئو آرت . چیدمان .  نقاشی روی بوم  و مجسمه سازی  به چشم میخورد .
اما آثار گرفته شده از مدعوین به قدری  زیاد بود که آثار مسابقه  اصلا به چشم  نمیامد . گویا ظاهرا  این نمایشگاه اختصاص داشت به گالریهای که اثاری از هنرمندی را برای نصب  روی دیوار ارسال کرده بودند .
برخی  از  اثار  رسیده از گالری ها به خاطر شرایط بد نگه داری  طبله کرده و در شرف از بین رفتن است . برخی  دیگر نیز به لحاظ تکنیکی  بسیار  سطح پایین  اما در بین انها آثار خوبی نیز  به چشم میخورد .
در بین اثار  مسابقه جا بجا آثار  خوب  در کنار  اثار  بسیار  سطح پایین  بر دیوار نصب شده بود . تصور  بنده از داوری  این بود که آثار بر اساس  نوع خلاقیت به کار رفته  و تکنیک اجرا و مفهوم مد نظر  مورد انتخاب واقع شده اما  چنین چیزی در جشنواره به چشم نمیخورد . آثاری  بازاری  در کنار  آثاری  به غایت  سطح بالا  قرار گرفته اند . تنوع آثار   سبب میشود تا  مخاطب  در  نگاه اول  جذب نمایشگاه شود  ولی  در درجه بعدی  وقتی که دو یا سه بار به آثار  نگاه میکنیم  آثار خوب از  بد کاملا  قابل  تشخیص است .
مدعوین  در این نمایشگاه  عده بیشماری بودند  و شاید بتوان  گفت کمتر از بیست نفر به نمایشگاه راه یافته بودند که در بین این آثار  میتوان آثار  بی کیفیت را نیز  تمیز داد  و حتی  چشم های  تازه کار  نیز به خوبی میتواند درک کند که شخص  نقاش  تازه شروع به نقاشی کرده و چیزی در خور توجه در آثار  نمیتوان دید .
اما جالب تر از  همه اختصاص دادن فضاهایی بسیار بزرگ به کسانی که به عنوان مدعوین در  نمایشگاه راه یافته بودند  توجه مرا جلب کرد .
در سالن طبقه دوم  سمت راست  سالن  فضایی به مساحت  حدود ده الی پانزده متر اختصاص به چیدمانی است که در ان چوب هایی  بر روی زمین  کار شده  و بر روی  ان چمدان هایی از جنس  چوب قرار گرفته داخل هر  چمدان چوبی  یک چراغ روشن است  و در این میان  دو میز به چشم میخورد که در پایین میز به طرز  کاملا ابتدایی  و غیر حرفه ایی  اسپیکری نصب شده که با روشن کردن ان صدای  اره  چوب و صدای کلاغ  به گوش میرسد .
مفهوم این اثر چیست  من نمیدانم اما این اثر متعلق است  به اقای رضا مهدی زاده  که ظاهرا  دستی در  طراحی  دکوراسیون داخلی دارد . در سالن سمت چپ  نیز فضایی با همین قاعده  مملو از بادکنک است که بر روی  انها دو نور افکن  به رنگ قرمز  و دیگری به رنگ سفید  قرار داده شده . نور افکن ها روی بادکنک ها افتاده اند . در مقابل انها صندلی  وجود دارد و در مقابل صندلی اینه ایی  که شخص میتواند  روی صندلی نشسته و خود را در ایینه مشاهده کند .
وقتی  از صاحبان  اثر پرسیدم  اشاره کردند که نور قرمز  نشانه جهل انسان است و نور سفید  نشانی از  پاکی و کمال  و این مفهوم را بر اساس  شعری از مولانا برداشته اند از  صاحبان اثر که یک تیم بودند سئوال کردم که شما شاگردان کدام استاد هستید  اشاره به سمت دیگر کردند و گفتند  شاگردان  اقای مهدی زاده . یعنی  دو سالن با فضای بسیار بزرگ اختصاص داده شده به دو چیده مان  که هر کدام نیز انطور که باید و شاید  ارتباطی با مخاطب حاصل نمیکنند  تنها دخترهای دبیرستانی  از بادکنک ها استقبال کردند ان هم برای گرفتن عکس سلفی  البته ناگفته نماند که علاوه بر انها  بسیاری از  عالی رتبه گان  همچون وزیر  فرهنگ و ارشاد  و دیگر  بزرگان  جشنواره  بر روی  صندلی  جلوس کرده و از خود عکس سلفی  گرفتند .
به هر حال  به سمت استیتمنت اثر رفتم و ان را بر روی دیوار خواندم شعری نوشته شده بود منصوب به مولانا .
تو آنی، خود تو جان جهانی
گر نهانی و عیانی
تو همانی، تو همانی ...

که همه عمر به دنبال خودت، نعره زنانی و ندانی

و ندانی و ندانی
که تو آن نقطه ی عشقی و تو اسرار نهانی

همه جایی تو نه یک جا، همه پایی تو ...

نه یک پا
همه ای، با همه ای، بی همه ای، همهمه ای تو
تو سکوتی، تو خود باغ بهشتی، ملکوتی

تو به خود آمده از فلسفه ی چون و چرایی
به تو سوگند

گر این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی
در همه افلاک خدایی ...
نه که جزیی تو

نه چون آب در اندام سبویی، خود اویی


به خود آ

تا به در خانه ی متروکه‌ی هر عابد و زاهد

به گدایی ننشینی و
به جز روشنی و شعشعه ی پرتو خود هیچ نبینی و
گل وصل بچینی

به خود آی ...
مولانا
اما  انطور که استنباط  بنده حقیر میشود  این شعر برای  مولانا نیست  چرا که  مولانا  دارای  وزن  مخصوص  شعر  مثنوی است  و هر آنچه که شعر  از او باقی مانده نیز  چنین است . 
 این برایم سئوال بر انگیز  بود و  در اینترنت  تحقیق کردم  و متوجه شدم که شعر را در  جایی  به نام فریدون حلمی  نام نهاده اند  اما در  واقع شعر برای  علی حیدری میباشد  و جزو شعر نو به حساب می آید
سئوال اینجاست  بنده دانشجو با سواد  بسیار کم در حوزه ادبیات   توانستم  حدس بزنم که این شعر از مولانا نیست  و حدس بنده  به یقین  تبدیل شد  ایا  داوران جشنواره از مدعوین  نمیخواهند  که در مورد  استیتمنت خود  کمی  تحقیق و مطالعه کنند . تصور کنیم که گروه  آقای مهدی زاده که حدود هفت نفر هستند  و با زحمت بسیار این بادکنک ها را چیدمان کرده اند  از  مولانا و شعر او اطلاعی نداشته اند . آیا دیگران نیز نمیدانند .
آیا شاعران را نمیخوانند .
داوران جشنواره ما ایا به خود زحمت این را نداده اند که  این مطالب را خوانده و با تامل  و وسواس بیشتری به انتخاب بپردازند .
بگذریم
در سالن  نزدیک به  بادکنک ها سالنی است که اقای  حقیقت شناس داور  جشنواره  کل  سالن را اختصاص داده به  تابلو هایی از نقاشان زن .
تابلوهایی با صندلی هایی که گویا  صندلی مخصوص  خود نقاشان بوده  و استیتمنتی در باب زن و هویت  او در هزاره  سوم  نوشته .
این  اثار  برخی  مربوط به  پیشکسوتان و برخی نیز به نقاشان  معاصر است .  و هیچ یک در جشنواره  به عنوان مسابقه شرکت ننموده . تصور شما به عنوان مخاطب چیست .
ایا جشنواره ایی که یک فرهنگستان  را برای  اثاری جهت داوری  و در نهایت انتخاب اثر برتر  و حمایت  کوچک مالی از هنرمند به خود اختصاص داده  آیا باید  جولانگاه  داوران جشنواره یا مدعوینی شود که  هر کدام نیز  فضای  نسبتا بزرگی را به خود  اختصاص داده اند .
گالری  هما   گالری ویستا  . گالری های  دیگر  هر کدام فضای  بزرگی را از این مجموعه  به خود اختصاص داده اند  سئوال اینجاست که  پس این اثاری که ارسال شده  که تا حدود چند هزار اثر  شمارش شده  ایا جایی در جشنوراه نداشته . آیا  تمامی آثار بد بوده اند .
 ایا اثار  به شکل سلیقه ایی انتخاب شده .
بگذریم
در بخش  ویدئو ارت که  قسمتی از ان توسط  اقای  کفشچیان  نمایش داده میشود  فیلم هایی را مشاهده میکنیم که  بعضا  اثار بسیار قوی   در  کنار اثاری  قرار گرفته اند  که نه تنها قوی نیستند  بلکه  هیچ  جنبه هنری  را در انها نمیتوانیم مشاهده کنیم . آیا  جشنواره  محلی برای  بازی کودکانه داوران است
 به عنوان مثال  شخص  دعوت شده  فیلمی را با موبایل  فیلم برداری کرده از حرکت یک ماشین به سویی در  داخل یک تونل  و اسم اثر   هست  - و خدایی در همین نزدیکی هست -  سئوال اینست  یعنی  اتومبیل که از تونل  در امد و چشم  ما به فضای باز روشن شد  یعنی  خدا.
ان  دگری  اسم  فیلم  خود را سرعت نهاده و با موبایل در حال فیلم گرفتن از   کیلومتر شمار  اتومبیلی است که رفته رفته سرعت خود را زیاد میکند و به 120  میرسد  این اتومبیل  تا حدی حرکت میکند و به ناگهان  تصویر  کات میشود و نوشته های پایانی .
 ایا ویدئو آر یعنی این
البته  همانطور که اشاره کردم در میان اثار  فیلم هایی بودند که روی انها زحمت بسیار کشیده شده بود . زحمتی  قابل توجه و قدردانی  اما هیچ کدام به جشنواره راه نیافته اند  در واقع این فیلم ها  به مسئولیت اقای  کفشچیان در  قسمتی  کنجانده شده  و هر روز هم پسری که مسئول  این ویدئو آرت ها ست  به  گالری امده و هر روز  چند فیلم تازه به فوران فیلمهای   در امده  اضافه میکرد .
اثار  استاد کامبیز درم بخش  در بخشی از سالن فضای بزرگی را به خود اختصاص داده  و این اثار از طرف گالری ویستا  ارسال شده که انچنان که باید  ادمی را متوجه خویش نمیکند . آثاری مضحک و با دستمایه ایی بسیار کم  شاید اگر  یک هنرمند این اثار را ببیند  بگوید  اثاری  که جالب هستند  اما چیزی  برای ارائه بیشتر ندارند .
برخی  آثار که واقعا شعور مخاطب را  در نظر نگرفته  اند  به عنوان مثال  چیدمانی از یک مجموعه لحاف و تشک  که در گوشه ایی چپانده شده  و این کار  پر مشقت  توسط دو نفر  انجام شده . تنها مفهوم ان  پنهان بودن فیلم وئدویی در میان  رخت ها و لحاف و تشک ها بود  که این نیز  انچنان که باید  چیزی در خور  توجه نداشت .
حال  تصور کنید  داور های جشنواره  که همه گی  از سطح علمی بالایی برخوردارند  چنین  اثاری را انتخاب نموده و در یک حرکت  نسبتا بین المللی  که نشانی از فرهنگ  ما دارد به نمایش گذارده اند .
 در بخش  خارجی  نمایشگاه  آثاری  به صورت عکس بر روی فوم  چاپ شده  و با نازل ترین حالت خود روی دیوار نصب شده .
تصور ما از جشنواره چیست .

مقالات...
ما را در سایت مقالات دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kalinnaa بازدید : 189 تاريخ : پنجشنبه 25 بهمن 1397 ساعت: 17:04